مقالات

داستان سرایی برند چیست؟ راهنمای کامل برای سال 1404

داستان سرایی برند

فهرست مطالب

داستان‌سرایی برند ، روشی استراتژیک برای استفاده از تکنیک‌های روایی برای انتقال ارزش‌ها، ماموریت و شخصیت برند شما در کانال‌های دیجیتال است تا ارتباطات عاطفی با مخاطبان ایجاد شود. در چشم‌انداز امروز که مصرف‌کنندگان روزانه بیش از 10،000 پیام برند را می‌بینند، داستان‌سرایی با به یاد ماندنی کردن ، قابل درک کردن و ارزشمند کردن برند شما، از این هیاهو عبور می‌کند.

« داستان‌سرایی برند فقط یک تعریف معمول از بازاریابی نیست. داستان‌سرایی برند به این معنی است که چگونه از هر فرصتی برای انجام بازاریابی به روش صحیح برای مخاطب مناسب، و با قلب، نه با مغز، استفاده کنیم. »

چرا داستان‌سرایی برند بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد؟

اعداد و ارقام، خود گویای داستان جذابی هستند. برندهایی که از داستان‌سرایی استراتژیک استفاده می‌کنند، به طور متوسط ۲۳٪ افزایش تعامل و ۱۹٪ بهبود در نرخ تبدیل را تجربه می‌کنند. مهم‌تر از آن، ۹۲٪ از مصرف‌کنندگان تبلیغاتی را می‌خواهند که حس داستان داشته باشند، در حالی که تنها ۳۳٪ به تبلیغات سنتی اعتماد دارند. این تغییر فقط یک ترجیح نیست – ریشه در علوم اعصاب دارد. وقتی داستان می‌شنویم، مغز ما همان نواحی را فعال می‌کند که گویی خودمان آن تجربه را تجربه می‌کنیم و خاطراتی ایجاد می‌کند که ۲۲ برابر بیشتر از واقعیت‌های محض دوام می‌آورند.

تحول داو (Dove) از طریق داستان‌سرایی را در نظر بگیرید . کمپین «زیبایی واقعی» آنها، این برند را از یک صابون کالایی به یک جنبش فرهنگی تبدیل کرد و فروش را از ۲.۵ میلیارد دلار به ۴ میلیارد دلار افزایش داد. به طور مشابه، روایت «متعلق به هر کجا» (Belong Anywhere) ایربی‌ان‌بی (Airbnb) از داستان‌های میزبان و مهمان تولید شده توسط کاربران، به آنها کمک کرد تا به ارزش ۷۵ میلیارد دلاری برسند. اینها فقط کمپین‌های بازاریابی نیستند – آنها محرک‌های استراتژیک کسب و کار هستند که اساساً نحوه درک و تعامل مشتریان با این برندها را تغییر داده‌اند.

چگونه یک داستان برند موثر بسازیم؟

برای شروع، داستان‌سرایی موفق برند با درک این نکته آغاز می‌شود که مشتری شما همیشه قهرمان است، نه برند شما. این تغییر اساسی همه چیز را در مورد نحوه ارتباط شما تغییر می‌دهد. برند شما به راهنمای مفید در سفر آنها تبدیل می‌شود، نه شخصیت اصلی.

مؤثرترین رویکرد از چیزی پیروی می‌کند که من آن را قوس تحول می‌نامم: چالش مشتری خود را شناسایی کنید، مبارزه آنها را به طور واقعی نشان دهید، راه حل خود را به طور طبیعی معرفی کنید، نتایج خاص را نشان دهید و دیگران را برای دستیابی به نتایج مشابه دعوت کنید. به عنوان مثال، وقتی نایک داستان می‌گوید، آنها روی فناوری کفش تمرکز نمی‌کنند – آنها ورزشکارانی را که بر موانع غلبه می‌کنند، برجسته می‌کنند و نایک را به عنوان عامل پیروزی آنها معرفی می‌کنند.

از همه مهم‌تر، استراتژی داستان‌سرایی شما باید با اهداف کلی کسب‌وکارتان همسو باشد . با مصاحبه با پنج مشتری در مورد سفرشان با برند شما شروع کنید. تیکت‌های پشتیبانی را برای لحظات تحول بررسی کنید. از کارمندان در مورد اینکه چرا تصمیم گرفته‌اند با شما کار کنند، نظرسنجی کنید. این داستان‌های واقعی از افراد واقعی، پایه و اساس روایت‌های معتبر برند را تشکیل می‌دهند که طنین‌انداز می‌شوند.

چه قالب‌های محتوایی برای داستان‌های برند بهتر عمل می‌کنند؟

پلتفرم‌های مختلف، رویکردهای داستان‌سرایی متفاوتی را می‌طلبند، اما روایت اصلی باید ثابت بماند. به طور خلاصه، در اینجا آنچه برای هر کانال اصلی بهتر عمل می‌کند، آورده شده است:

  • داستان‌سرایی ویدیویی بر معیارهای تعامل غالب است، به طوری که ویدیوهای اجتماعی ۲ تا ۳ دقیقه‌ای ۱۲۰۰٪ بیشتر از مجموع متن و تصویر به اشتراک گذاشته می‌شوند. فنتی بیوتی در اینجا با ویدیوهای آموزشی که افراد واقعی را در حال دستیابی به تحول نشان می‌دهند، میلیون‌ها بازدید و فروش مستقیم محصول را به همراه دارد، عالی عمل می‌کند. نکته کلیدی: تحول را نشان دهید، نه فقط اطلاعات.
  • روایت‌های نوشتاری هنوز هم اهمیت دارند، به خصوص برای سئو و رهبری فکری. پست‌های وبلاگ بین ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ کلمه بهترین رتبه را دارند، اما آنها را به بخش‌های قابل مرور با سربرگ‌های واضح تقسیم کنید. برای حفظ تعامل، هر ۳۰۰ تا ۴۰۰ کلمه یک داستان جذاب اضافه کنید. مطالعات موردی که از قالب مشکل-راه حل-نتیجه پیروی می‌کنند، ۷۳٪ نرخ تبدیل بالاتری نسبت به محتوای متمرکز بر ویژگی دارند.
  • داستان‌های کوتاه رسانه‌های اجتماعی نیاز به سازگاری خاص پلتفرم دارند. داستان‌های اینستاگرام با نظرسنجی و پرسش، وقتی چهار تا هشت فریم طول داشته باشند، ۵۸ درصد نرخ تکمیل را نشان می‌دهند. مقالات لینکدین با سفرهای حرفه‌ای شخصی، سه برابر بیشتر از به‌روزرسانی‌های شرکت، تعامل ایجاد می‌کنند. تیک‌تاک با لحظات اصیل و بی‌پیرایه‌ای که به جای اینکه از پیش نوشته شده باشند، خودجوش به نظر می‌رسند، رونق می‌گیرد.

چگونه فناوری‌های نوظهور می‌توانند داستان‌های برند شما را تقویت کنند؟

واقعیت مجازی و واقعیت افزوده، ابعاد کاملاً جدیدی از داستان‌سرایی را می‌گشایند. تا سال ۲۰۲۶، بازار واقعیت مجازی از ۲۸ میلیارد دلار فراتر خواهد رفت و برندهای آینده‌نگر از همین حالا از تجربیات فراگیر بهره می‌برند. برای مثال، Osso VR به شرکت‌های تجهیزات پزشکی کمک می‌کند تا جراحان را از طریق واقعیت مجازی آموزش دهند و یک پیام پیچیده B2B را به یک داستان تجربی تبدیل کنند که کاربران می‌توانند به معنای واقعی کلمه در آن قدم بگذارند.

دنیای مجازی ، علیرغم چرخه‌ی تبلیغاتی‌اش، فرصت‌های داستان‌سرایی واقعی را ارائه می‌دهد. برندهایی مانند گوچی و نایک دنیاهای مجازی ایجاد کرده‌اند که در آن‌ها مشتریان بخشی از داستان برند می‌شوند، نه فقط ناظران.

نکته مهم: داستان‌سرایی واقعیت مجازی برای خریدهای با ارزش بالا یا بازاریابی مبتنی بر هدف که در آن‌ها سرمایه‌گذاری احساسی منجر به اقدام می‌شود، بهترین عملکرد را دارد.

ابزارهای هوش مصنوعی اکنون امکان داستان‌سرایی شخصی‌سازی‌شده را در مقیاس وسیع فراهم می‌کنند. Spotify Wrapped این را به طور کامل نشان می‌دهد – تبدیل داده‌های شنیداری فردی به روایت‌های شخصی قابل اشتراک‌گذاری که در سال ۲۰۲۴، ۴۲۵ میلیون اشتراک‌گذاری اجتماعی ایجاد کرده است. نکته اصلی: فناوری باید ارتباط انسانی را تقویت کند، نه اینکه جایگزین آن شود.

شبکه‌های اجتماعی تاریک چه نقشی در داستان‌سرایی برند دارند؟

شبکه‌های اجتماعی تاریک – اشتراک‌گذاری‌هایی که از طریق پیام‌های خصوصی، ایمیل و کانال‌های غیرقابل ردیابی انجام می‌شوند – تا ۸۴٪ از اشتراک‌گذاری‌های خارجی را تشکیل می‌دهند. به عبارت ساده، مردم داستان‌هایی را که برایشان مهم است از طریق کانال‌هایی که در آنها احساس امنیت و اعتبار می‌کنند، به اشتراک می‌گذارند.

برای بهینه‌سازی اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی تاریک، محتوایی تولید کنید که ارزش اشتراک‌گذاری خصوصی داشته باشد. این به معنای داستان‌هایی است که مفید (حل یک مشکل خاص)، شگفت‌انگیز (به چالش کشیدن خرد متعارف) یا عمیقاً شخصی (اشاره به تجربیات جهانی) باشند.

اشتباه رایج: سعی نکنید همه چیز را پیگیری کنید. در عوض، روی ایجاد داستان‌هایی آنقدر ارزشمند تمرکز کنید که مردم نتوانند جلوی خودشان را بگیرند و آنها را به اشتراک بگذارند، صرف نظر از اینکه منبع آنها چه کسی است.

بهترین روش برای شبکه‌های اجتماعی تاریک: عناصری را که به راحتی قابل اشتراک‌گذاری هستند، مانند آمار قابل نقل قول، استعاره‌های به یاد ماندنی یا چارچوب‌های عملی که افراد می‌توانند بدون نیاز به اشتراک‌گذاری کل مطلب، آنها را به اشتراک بگذارند، در متن بگنجانید. به عنوان مثال، چارچوب «سه اصل داستان‌سرایی برند» ما – ساختن، خلق کردن، جادو کردن – به مفهومی قابل حمل تبدیل می‌شود که خوانندگان می‌توانند در مکالمات خود به اشتراک بگذارند.

چه معیارهایی واقعاً برای داستان‌سرایی برند مهم هستند؟

معیارهای سنتی تنها بخشی از داستان را بیان می‌کنند. برای مقایسه، در حالی که نرخ کلیک و تعداد نمایش برای توزیع مهم هستند، شاخص‌های واقعی موفقیت در داستان‌سرایی عمیق‌تر هستند:

نرخ تکمیل داستان نشان می‌دهد که آیا روایت شما توجه را جلب می‌کند یا خیر. برای ویدیو ۷۰٪ یا بالاتر و برای محتوای نوشتاری ۶۰٪ را هدف قرار دهید. اگر خوانندگان به طور مداوم در یک نقطه خاص از خواندن منصرف می‌شوند، ساختار داستان شما نیاز به تغییر دارد.

کیفیت احساسات و تعامل، مهم‌تر از حجم آنهاست. یک نظر متفکرانه که یک ارتباط شخصی را به اشتراک می‌گذارد، از صدها پاسخ کلی با عنوان «پست عالی» ارزشمندتر است. نسبت تعامل معنادار به تعامل سطحی را پیگیری کنید.

معیارهای تأثیر کسب و کار، داستان‌ها را به درآمد مرتبط می‌کنند. مشتریانی که داستان را لمس کرده‌اند، به طور متوسط ​​۲.۴ برابر ارزش طول عمر بیشتری نشان می‌دهند. نرخ تبدیل مخاطبانی را که در معرض داستان‌های برند قرار گرفته‌اند، در مقایسه با کسانی که فقط محتوای متمرکز بر محصول را می‌بینند، پیگیری کنید.

نکته حرفه‌ای: از پارامترهای UTM برای ردیابی محتوای داستان در کل مسیر مشتری استفاده کنید.

اشتباهات رایج در داستان‌سرایی برند که باید از آنها اجتناب کنید

بزرگترین اشتباهی که برندها مرتکب می‌شوند این است که به جای مشتریانشان، درباره خودشان صحبت می‌کنند.

هشدار: اگر داستان شما بیشتر از «شما» از «ما» استفاده می‌کند، آن را بازنویسی کنید. مشتری شما باید خود را قهرمان هر روایتی که شما تعریف می‌کنید، بداند.

یکی دیگر از خطاهای مهم، کمال‌گرایی به جای اصالت است. مخاطبان با داستان‌های واقعی که شامل مبارزات و شکست‌ها هستند، ارتباط برقرار می‌کنند، نه فقط پیروزی‌ها. فراموش نکنید: محتوای پشت صحنه که روند، اشتباهات و لحظات یادگیری شما را نشان می‌دهد، اغلب از کمپین‌های بی‌نقص بهتر عمل می‌کند.

از کورکورانه عمل کردن روی پلتفرم‌ها بپرهیزید – کپی کردن یک داستان در تمام کانال‌ها بدون تطبیق. هر پلتفرم دستور زبان داستان‌سرایی خاص خود را دارد. آنچه در لینکدین جواب می‌دهد در تیک‌تاک بی‌اثر است. در مقابل، برندهایی که روایت اصلی خود را با فرهنگ منحصر به فرد هر پلتفرم تطبیق می‌دهند، سه برابر تعامل بیشتری را تجربه می‌کنند.

چگونه می‌توان یک شیوه داستان‌سرایی پایدار ایجاد کرد؟

خلق یک داستان عالی کافی نیست – شما به سیستم‌هایی برای خلق روایت منسجم نیاز دارید.

مرحله ۱: فرآیندهای داستان‌سرایی ایجاد کنید. مصاحبه‌های ماهانه با مشتریان را برنامه‌ریزی کنید. یک فرم ساده برای کارمندان ایجاد کنید تا ایده‌های داستانی خود را ارائه دهند. برای جمع‌آوری داستان‌های مشتریان، شنود اجتماعی راه‌اندازی کنید.

در مرحله بعد، الگوهای داستانی را توسعه دهید که کیفیت را حفظ کرده و در عین حال مقیاس‌پذیری را ممکن سازند. الگوی تحول (چالش → سفر → راه‌حل → نتیجه) در صنایع و قالب‌های مختلف کار می‌کند. به عنوان مثال، هر داستان میزبان Airbnb از این قوس پیروی می‌کند، با این حال هر کدام منحصر به فرد و شخصی به نظر می‌رسند.

در نهایت، داستان‌سرایی را نه فقط در نقش بازاریابی، بلکه در نقش همه افراد بگنجانید. تیم‌های فروش باید داستان‌های تحول مشتری را جمع‌آوری کنند. خدمات مشتری باید سفرهای مشکل تا حل را مستند کند. تیم‌های محصول باید «چرایی» پشت توسعه ویژگی‌ها را درک کنند.

در پایان، وقتی همه به گردآورنده‌ی داستان تبدیل می‌شوند، روایت‌های اصیل به طور طبیعی جریان می‌یابد

به این صفحه امتیاز بدهید
در بحث درباره این مقاله شرکت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 2 =

شروع به تایپ کردن برای دیدن پستهایی که دنبال آن هستید.